از دوست به یاد دوست خرسند

ساخت وبلاگ

روی صحبتم با توست ...

که در آن دورها
پشت به ابر آن خداحافظی ناتمام نشسته ای 
و پاییز بخاطر سنگینی نگاه تو 
خزان و خیزان و خرامان می کند هوای حرف های ناگفته ی مرا...

به چشم می بینم
که حواست هست به سکوت و سکونت من در این هیات تازه ام
در این لباس مفرغین 
که آلیاژی از غرور و حرمان و خوف و رجاست 
و پوشانیده تنم را از فراق تو.

#حسین_عطری
۲۶ نامهربانی ۹۹
 

از دوست به یاد دوست خرسند...
ما را در سایت از دوست به یاد دوست خرسند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shakiba9o بازدید : 3 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 9:11

زیستن یا حتی همین روزمرگی تکراری برای خودش بهانه‌ای می‌خواهدشیر فلکه نیست که بپیچانی و ببندیصحبت دل که می‌آید همان "مرنجان دلم را که این مرغ وحشی"بهترین تعبیر و تعریف ممکن استباید دستی باشد که دانه بریزدمرغی بی‌آید و دام را گرم بچسباند به سینه‌اش و تمامخواه آزادش کنند خواه در قفس زرین جای گیردخواه اسباب زحمت مطبخ شودخنده دار هم هست که حالا دل ما خیال زیستن گرفته مثل بچه‌ها براغ جلو افتادن استنفر اول شدنانگار زور زندگی به مردگی چربیده باشداما معرکه همیشه طرف دیگری هم داردکه هر شب کلید می‌چرخانیم و در باز که می‌شودخیالمان هر سایه‌ای را جای او می‌گیرد ودلمان پهن زمین می‌شودهمان دل که وحشی‌ست...صد بار در روز ایاب و ذهاب می‌کند از حجره ی دلسردی تا دکان دلخوشی و آخر کار چیزی کف دست مان را نمی‌گیرد، هیچچله نشین اتاق زاویه هم شده‌ایممی‌خندم‌ باز به این احوال خودماین اتاق زاویه کجا و آن کودک براق کجا!القصه که اینطوری زیستن نه نان می‌شود نه شراباینطور گذران کردن استخوان لای زخم کردن استحرف زدن اما زهر آن نیش خوردن‌ها را می‌گیردهمان بغض بسیطی که تنگ افتاده دور گردن آدم مثل طناب دارو برنامه‌ای برای پاره شدن نداردتنگ تر هم حتی نمی‌شود که خیالمان از بابت دنیا و کار دنیا راحت شودکه تمام شد و رفتکارمان شده تسبیح انداختنِ روزها در خیرگی و بهت و تحیر و انگشت به دهان ماندگیکاش ذکری ، وردی یا نذر و قصدی در میانه می‌بود که ریخت و قیافه‌ای پیدا می‌کرد این دانه انداختناین روزکشی و شبپرگی.یک چیزی ایکاش بهانه می‌شد یک کسی شاید یک نوریحرفی......سیزدهم آذرخش ۴۰۰#حسین_عطری داشتم آینه را می‌دیدم در جویباریک جایی با صدای بوقی زمزمه از دوست به یاد دوست خرسند...ادامه مطلب
ما را در سایت از دوست به یاد دوست خرسند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shakiba9o بازدید : 3 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 4:47

چندان که بهار گشوده مشت شکوفه ها را
و سبزینه رویانده و ربوده از چنته ی خاک ها

 

مشتِ باز خواسته به خود ام اینک
و ناخود ام 
در تلاقی با فکند های نگاهت
صف کشیدن های مژگانت
و باج خواهی های لعل لبت.

 

از دوست به یاد دوست خرسند...
ما را در سایت از دوست به یاد دوست خرسند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shakiba9o بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 23 آبان 1398 ساعت: 8:26

وقتی می بینم کسی از عشق می گوید، یا میان تنگنای پسلرزه های تجربه ای به عشق آلوده، چرخ می زند...نگاه که می کنم این رقصیدن را و بی خود شدن از انتخاب و مراعاتِ تکراری شدن، در امتداد این آلایشگری، که عشق می نامیم...وقتی هزار بار دوره کردنِ راه های با او از دوست به یاد دوست خرسند...ادامه مطلب
ما را در سایت از دوست به یاد دوست خرسند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shakiba9o بازدید : 26 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 6:48

چه حرفها داری
از آن دورها که نیستی
با لبخندت

انگار بیست گرفته ای...

از دوست به یاد دوست خرسند...
ما را در سایت از دوست به یاد دوست خرسند دنبال می کنید

برچسب : قاب,تازه, نویسنده : shakiba9o بازدید : 18 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:39

گل انداخته گونه هایت از سرما و غنچه کرده گلی روی لب هات و گلی دیگر در آتش گردان قليان قلبم...

از دوست به یاد دوست خرسند...
ما را در سایت از دوست به یاد دوست خرسند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shakiba9o بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 13:02

 

تمام شعر هایم برای تو بوده اند...
آنها بیش از سرچشمه الهام به صاحبی نیاز دارند
تا مبادا بعد از من با فانوس های دریایی جفت شوند.

از دوست به یاد دوست خرسند...
ما را در سایت از دوست به یاد دوست خرسند دنبال می کنید

برچسب : اخر خطاب للسيسى,اخر خطاب لمرسى,اخر خطاب لمبارك,اخر خطاب السيسى,اخر خطبة للشيخ محمد حسان,اخر خطاب لصدام حسين,اخر خطاب للسيسى اليوم,اخر خطاب لعزة الدوري,اخر خطاب حسن نصر الله,اخر خطاب لحسنى مبارك, نویسنده : shakiba9o بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 13:02